English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6091 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
To alight from a bus(tarin,car). U پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
dismounting U پیاده کردن
dismantlement U پیاده کردن
dismounts U پیاده کردن
take down U پیاده کردن
set down U پیاده کردن
dismount U پیاده کردن
disassemble U پیاده کردن
unset U پیاده کردن
disembark U پیاده کردن
dismantles U پیاده کردن
disembarked U پیاده کردن
disembarking U پیاده کردن
dismantled U پیاده کردن
dismantle U پیاده کردن
disembarks U پیاده کردن
demodulation U پیاده کردن
dismantling U پیاده کردن
setting out U پیاده کردن مسیر
dismantles U پیاده کردن موتور
dismantled U پیاده کردن موتور
dismantle U پیاده کردن موتور
dosmount command U فرمان پیاده کردن
disassembly U پیاده کردن موتور
dismounting U پیاده کردن یا شدن
pedestrianize U پیاده روی کردن
pedestrianized U پیاده روی کردن
pads U پیاده سفر کردن
pedestrianizing U پیاده روی کردن
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
dismounts U پیاده کردن یا شدن
pedestrianizes U پیاده روی کردن
dismount U پیاده کردن یا شدن
staking U پیاده کردن مسیر
dismantling U پیاده کردن موتور
pedestrianising U پیاده روی کردن
pad U پیاده سفر کردن
pedestrianised U پیاده روی کردن
setting out U پیاده کردن نقشه
pedestrianises U پیاده روی کردن
disassembly order U روش پیاده کردن وسیله
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
walk U گردش کردن پیاده رفتن
walked U گردش کردن پیاده رفتن
walks U گردش کردن پیاده رفتن
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
removable U قابل سوار و پیاده کردن
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
terminals U محل پیاده وسوار کردن بارها
removal U از بین بردن برداشتن پیاده کردن
terminal U محل پیاده وسوار کردن بارها
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
disassemble U پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
peg out U کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
side walk U پیاده رو
dismounted U پیاده
pedestrian U پیاده
foot bridge U پل پیاده رو
foot infantry U پیاده
foot bank U پیاده رو
pedestrian bridge U پل پیاده رو
infantry U پیاده
paths U پیاده رو
foot slogger U پیاده
footer U پیاده رو
footway U پیاده رو
afoot U پیاده
sidewalk U پیاده رو
sidewalks U پیاده رو
impledge U پیاده
walkway U پیاده رو
walkways U پیاده رو
infantry man U پیاده
pignorate U پیاده
ganway U پل پیاده رو
pedestrians U پیاده
on of U پیاده
peripatetic U پیاده رو
path U پیاده رو
pavement U پیاده رو
footpaths U پیاده رو
footpath U پیاده رو
pavements U پیاده رو
walks U پیاده رو
walk U پیاده رو
walked U پیاده رو
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
unhorse U از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
to walk . To go on foot. U پیاده رفتن
kerb U حاشیه پیاده رو
rifle man U سرباز پیاده
on foot U پای پیاده
on foot U به صورت پیاده
walkabouts U گردش پیاده
hike U پیاده روی
zebra crossings U خط عابر پیاده
mechanized U پیاده زرهی
promotions U ترفیع پیاده
kerb U جدول پیاده رو
disembarks U پیاده شدن
disembarking U پیاده شدن
disembarked U پیاده شدن
pawned U پیاده شطرنج
pawn U پیاده شطرنج
disembark U پیاده شدن
knight of the road U راهزن پیاده
zebra crossing U خط عابر پیاده
promotion U ترفیع پیاده
kerbs U جدول پیاده رو
kerbs U حاشیه پیاده رو
pedestrianism U پیاده روی
walkabouts U مسافرت پیاده
to pad the hoof U پیاده رفتن
to pad it U پیاده رفتن
pedestrian crossings U گذرگاه پیاده
to pad aroad U پیاده رفتن
pedestrian crossing U گذرگاه پیاده
hiking U پیاده روی
skirmisher U پیاده نظام
pad U دزد پیاده
infantry U سرباز پیاده
infantry U پیاده نظام
footbridges U پل پیاده روی
footbridge U پل پیاده روها
pads U دزد پیاده
footbridge U پل پیاده روی
to get off U پیاده شدن از
footbridges U پل پیاده روها
hump U پیاده روی
humping U پیاده روی
walkabout U گردش پیاده
walkabout U مسافرت پیاده
wayfaring U پیاده روی
pignorate U پیاده شطرنج
alights U پیاده شدن
hiked U پیاده روی
alighting U پیاده شدن
alighted U پیاده شدن
alight U پیاده شدن
implementation U پیاده سازی
turnable foot bridge U پل پیاده رو گردان
regiment of f. U هنگ پیاده
hikes U پیاده روی
torero U گاوباز پیاده
to ride shanks's mare U پیاده رفتن
humps U پیاده روی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1some services are not in full force
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com